کد مطلب:50568 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

نقش تشویق و تنبیه در تربیت











تشویق عاملی است در برانگیختن آدمیان به سوی اهداف تربیت و نیز وسیله ای برای تقویت انسان در خیرها و ترغیب به تلاش بیشتر و فراهم كردن نشاط لازم در تربیت. امیرمومنان علی (ع) در این باره به مالك اشتر چنین فرموده است:

«و واصل فی حسن الثناء علیهم و تعدید ما ابلی ذووا البلاء منهم، فان كثره الذكر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض الناكل، ان شاء الله.»[1] .

آنان را به نیكویی یاد كن و پیوسته تشویقشان نما و كارهای مهمی را كه انجام دهنده اند بر شمار، زیرا یاد كردن كارهای نیك آنان، دلیرشان را (به كوشش و

[صفحه 435]

حركت بیشتر) برانگیزاند و از كار مانده را به خواست خدا (به كار و تلاش) ترغیب نماید.

در تربیت انسان، اصل بر تشویق و ترغیب است، زیرا انسان به فطرتش كه عشق به كمال مطلق و انزجار از نقص است، مایل به كمالات و نیكویی و دوستدار تشویق و قدردانی است و بر این اساس بهترین روش در برانگیختن انسانها به سوی كمال و دور كردن از نقص، تشویق و قدردانی است، نه تنبیه و مجازات و تنبیه و مجازات فقط آن هنگام به كار گرفته می شود كه روشهای دیگر نتیجه ندهد و چاره ای جز آن برای بیداری و هشیاری آدمی و درمان و سامان انسان نباشد.

با توجه به اینكه در تربیت باید اصل بر تشویق و قدردانی باشد، امیرمومنان علی (ع) فرموده است:

«ضادوا الشر بالخیر.»[2] .

به وسیله ی خوبی با بدی بستیزید.

«ضادوا القسوه بالرقه.»[3] .

از راه نرمی و مدارا با سخت دلی بستیزید.

«ضادوا الاساءه بالاحسان.»[4] .

به وسیله ی نیكی با بدی بستیزید.

نقش تربیتی مثبت تشویق و قدردانی فقط بر نیكوكاران نیست، بلكه در صورت اصل قرار دادن تشویق و قدردانی و فضایی از رحمت و محبت، می توان بدكاران را نیز - با توجه به فطرت ایشان- به درستی و نیكی متمایل ساخت و این خود روشی در بیداری و هشیاری آنان است، چنانكه امیرمومنان (ع) در حكمتی نورانی فرموده است:

«ازجر المسی ء بثواب المحسن.»[5] .

گنهكار را به وسیله ی پاداش دادن به نیكوكار تنبیه كن.

تشویق و قدردانی نیروهای خفته ی آدمی را برمی انگیزد و میل به تلاش و شادابی را فراهم می سازد و این بهترین زمینه ی سیر دادن انسان به سوی مطلوب تربیت است، به بیان امیرمومنان (ع):

[صفحه 436]

«من اشتاق ادلج.»[6] .

هر كه مشتاق باشد، اول شب به راه افتد.

روش تشویق راهی است برای ایجاد اشتیاق و تا این اشتیاق فراهم نشود، انسان از آنچه از تربیت حقیقی دورش می سازد، دست برنمی دارد و با پای خود به سوی مقصد كمال نمی رود.

«من اشتاق الی الجنه سلا عن الشهوات.»[7] .

هر كه مشتاق بهشت باشد، خود را از شهوتها دور نگه می دارد.

بنابراین، تشویق فقط نقش قدردانی ندارد، بلكه نقش برانگیختن قوای بیشتر در جهت مطلوب و تحول در انسان با نیروی حاصل از این برانگیختگی را دارد. از این رو در سخنان امیرمومنان (ع) وارد شده است:

«شوقوا انفسكم الی نعیم الجنه.»[8] .

نفسهای خود را به سوی بهشت مشتاق كنید.

مربیان الهی بیش از هر چیز با ایجاد شوق به اصلاح مردمان پرداختند و با انذار صحیح آنان را از بدی پیراستند. امیرمومنان علی (ع) در توصیف حركت تربیتی پیامبر اكرم (ص) فرموده است:

«بلغ عن ربه معذرا و نصح لامته منذرا و دعا الی الجنه مبشرا و خوف من النار محذرا.»[9] .

رسالت پروردگار را چنان رساند كه برای كسی جای عذر نماند و امت خود را اندرز گفت و ترساند و مژده ی بهشتشان داد و بدان خواند.

نقش تشویق و تنبیه، نقشی اساسی در فراهم كردن زمینه ی رشد و تعالی و دور ساختن مردمان از سقوط و تباهی است. پیشوای موحدان، علی (ع) درباره ی این نقش فرموده است:

«انما السعید من خاف العقاب فامن و رجا الثواب فاحسن و اشتاق الی الجنه فادلج.»[10] .

[صفحه 437]

براستی نیكبخت كسی است كه از عذاب بیم داشته باشد و خود را ایمن سازد و به ثواب امید داشته باشد و نیكویی كند و مشتاق بهشت باشد و اول شب به راه افتد.

نقش تنبیه در تربیت فراهم كردن بیم از بدی و پلیدی و نوعی ایمن سازی است، نه تخریب متربی و شكستن حریمهای ایمنی درونی، بدین معنا كه تنبیه در حقیقت بیدارسازی و ادب آموزی است تا شخص در نتیجه ی هشیاری خود به ایمن سازی حریمهای وجودی خویش دست یازد و از بدی و پلیدی دوری نماید، زیرا انسان پیوسته در معرض اشتباه و خطا و انحراف و گناه و شر و فساد است و نفس سركش آدمی تا به دست خود انسان مهار نشود آدمی را به گناه و نافرمانی می كشاند، به بیان علی (ع):

«ان هذه النفس لاماره بالسوء، فمن اهملها جمحت به الی الماثم.»[11] .

همانا این نفس به بدی و گناه فرمان می دهد، پس هر كه آن را واگذارد او را به سوی گناهان می كشاند.

اگر بیداری سازی و ادب آموزی بموقع و بدرستی صورت نگیرد و به ایجاد حریمهای درونی به وسیله ی خود شخص منجر نشود، انسان بسرعت به سوی تباهی می رود.

«من اهمل نفسه اهلكها.»[12] .

هر كه نفس خود را واگذارد، هلاكش گرداند.

از این روست كه تنبیه به عنوان امری تبعی و نه اصلی، آنجا كه راهی دیگر برای بیدار كردن و درمان نمودن وجود ندارد، به كار گرفته می شود، به بیان امام علی (ع):

«من لم یصلحه حسن المداراه. یصلحه حسن المكافاه.»[13] .

كسی كه با خوشرفتاری اصلاح نشود، با خوب كیفر كردن اصلاح می شود.

البته چه تشویق و چه تنبیه، زمانی موثر و مفید و كارساز است كه مبتنی بر آدابی صحیح انجام گیرد و در غیر این صورت، نه تنها نتیجه ای نخواهد داشت، بلكه به نتایج عكس و آسیبهای جبران ناپذیر شخصیتی و روحی و اجتماعی منجر خواهد شد.

[صفحه 438]


صفحه 435، 436، 437، 438.








    1. همان، نامه ی 53.
    2. شرح غررالحكم، ج 4، ص 231.
    3. همان، ص 232.
    4. همان.
    5. نهج البلاغه، حكمت 177.
    6. شرح غررالحكم، ج 5، ص 457.
    7. همان، ص 328.
    8. همان، ج 4، ص 187.
    9. نهج البلاغه، خطبه ی 109.
    10. شرح غررالحكم، ج 3، ص 91.
    11. همان، ج 2، ص 520.
    12. همان، ج 5، ص 160.
    13. غررالحكم، ج 2، ص 178.